حواسش هست از که بخرد از که نخرد حتی نانِ خانه را… اصلا “بیع” برایش اصولی دارد و فروعی! خوشم می آید از این مدل سختگیری ها؛ اصلا دلم قنج می رود! گاهی اعتراض هم میکنم! «حکم خریدِ از بازار مسلمین است؛ چرا این همه وسواس؟! کافر که نیست… بیشتر »
کلید واژه: "به قلم خودم"
بلند شـو بانو! یاعلی گویان دستی بر کمر بگیر و برخیز! قصه ی چادرِ خاکی حکایتِ جدیدی نیست! اما غریب چرا… اصلا سِبقه ای قدیمی دارد این غربت؛ حکایتی نه چندان کُهنه! آخر، قصه های مـادر کهنه شدنی نیست؛ چرا که ظلمِ ظالم در هر برهه ای تازه می شود! برخیز… بیشتر »
در عـجبم از خودمان، که گاهی لباس ادّعا بر تنِ مُدعیِّمان عجیب لق می زند! می گوئیم فرهنگ، می گوئیم هموطن، میگوئیم مسلمانی و گاهی در الفبای این مضامین، کلاس اولِ مداد قرمز به دستیم! اگر متاعی کم است چه می شود مدتی به کم قانع شد؟! اگر کم نیست و فقط عادت… بیشتر »
بذری که باغبان می پاشد… رنگی که رنگ می بازد در مقابل این هـمه اصالتِ وجود… و مخلوقی که فریاد می زند خالق را… + ای انسان! همه چیز را برای تـو آفریدم و تـو را برای خودم! ( حدیث قدسی) بیشتر »
روزی روزگاری که از انبوه کتب قطور و ریز و درشت بر کنج و زیر و بم خانه به ستـوه آمده بودیم به مخاطب عزیز خود عرضه داشتیم: ای سیدنا! ما را رحمی ترحمی! این کتب را از برای چه برداشته سرجـای خود ننهاده ای! آخر ببین چگونه دیزاینِ منزل را برهم نمودی؟! این زبان… بیشتر »