حضور پیدا کردن…
واقعا بعضی با شرایط خیلی سخت…
بعضی باردار بودن
بعضی نوزاد داشتن اما تو گرمای زیاد آمدن ساعت ها سرپا ماندن
بعضی طلبه ها از صبح داخل مدرسه علمیه بودن؛ منزل نرفتن گرسنه و تشنه تا ساعت5 در آستانه بی بی حوریه ماندن تا در تجمع شرکت کنند با وجود اینکه امتحان داشتن…
روزی در کوچه های مدینه دختر جلیل القدر پیامبر خدا رو مورد ضرب و شتم قرار دادن؛ اما کسی برایش اهمیت نداشت…
امروز نمیدانستم خوشحال باشم از حضور مردم یا ناراحت!
یاد غربت حضرت زهرا و عدم حمایت زنان و مردان آن زمان از ایشان دل آدم را غمناک میکرد و حضور مردم در دفاع از بانوئی که کار زهرایی کرد و برایش ثبت دنیا و آخرتی شد انسان را خوشحال و امیدوار میکرد
اجر همه با حضرت زهرا سلام الله علیها ان شاءالله?
#به_قلم_خودم
#عکس_تولیدی
#امربه_معروف_نهی_از_منکر
موضوع: "بدون موضوع"
نمی شناختند که کیستی… عبـدی عظیـم را از دست داده بودند و نمی دانستند!
پیکر پاک شما را که برای غسل مهیا کردند در جیب لباستان نوشته ای یافتند و تازه متوجه شدند که نـوری از اهل بیت در بینشان بوده!
«من ابوالقاسم ، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم.»
سلام خدا بر پدرتان «عبدالله » و مادرتان «فاطمه» دختر عقبة بن قیس!
مبارزه و پیکار بر ضدّ ستم و سلطه استکباریِ حاکم بر جامعه اسلامی، ارثی بود مقدس که نسل به نسل در بین نوادگان اهل بیت به جا می ماند! تاریخ، شهادت پدرتان در زندان را ثبت کرده است! می دانم که پدر خود را ندیدید! تماما سودای انتقام صلح تحمیلی به جد عزیزتان، حسن المجتبی را در سر داشتید و لحظه ای از حرارت داغِ کرب و بلای عمویتان حسین بن علی در وجودتان کاسته نمیشد!
کرامت طبع ، عزّت نفس و خدمت به محرومان، ملقّبتان کرد به «السیّد الکریم» که البت تمـام خاندانتان سَیـِّد بودند و کریـم!
خوشا به بخت بلندتان که در دوران حیات، پنج امام از امامان اهل بیت علیهم السّلام - یعنی امام کاظم علیه السّلام تا امام عسکری را درک کردید…
خوشا به این عزت که امامِ زمانتان در وصفتان فرمود:
«أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السّلام بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی ، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده باشد.»
و چه سندی محکمتر از تائید امام هادی که شما را مجتهد و امین خود در مسائل دینی می دانست:
«یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَی ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ .
ای ابو حماد ! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقه ات برای تو مشکل شد ، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.»
حکومت جور عباسی از سابقه مبارزاتی و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک شما با اهل بیت علیه السّلام به خوبی آگاه بود و شما را وزنه ای وزین برای شیعیان می دانست؛ از همین حیث بود که زندگانی مخفی شما در سال های پایانی عمرتان شروع شد… سالها تحت تعقیب حکومت وقت قرار گرفتید!
و اما پس از این همـه سختی، هیچ نمی توان باور کرد انتهای زندگانی شما وفات باشد!
تورق میکنم کتاب الشجرة المبارکة را؛ چشمم به لفظ “قتل” بر میخورد!
و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور.
کتابی دیگر بر میدارم… المنتخب الریحی اشاره ای دگر دارد بر مظلومیت شما:
و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری . گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب زنده به گور شده ، عبدالعظیم حسنی در ری است!
در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه، نسبت داده شده که شما را با زهر، به شهادت رسانده اند!
نمی توان باور کرد که معصوم، زیارت شما را تشبیه به زیارت امام حسین علیه السّلام کرده باشد و شما در انتهای زندگانی شباهتی به سیدالشهداء نداشته باشید!
حواسش هست
از که بخرد
از که نخرد
حتی نانِ خانه را…
اصلا “بیع” برایش اصولی دارد و فروعی!
خوشم می آید از این مدل سختگیری ها؛ اصلا دلم قنج می رود! گاهی اعتراض هم میکنم! «حکم خریدِ از بازار مسلمین است؛ چرا این همه وسواس؟! کافر که نیست مسلمان است!» اما همچنان در دل شادم از این همه دقت!
میگفت مغازه های محل را زیر نظر دارم؛ کدام نماز اول وقت خوان است، کدام وقتی مؤذن اذان می زند کرکره ی مغازه را به پائین می کشد و راهی مسجد می شود!
آن یکی با نظام زاویه دارد نخریم بهتر است!
این یکی پدرشهید است! همیشه عکس امام و رهبری بالای سرش است! منصف است و اجناسش پر برکت!
وارد مغازه آن وری شدم؛ اما چیزی نخریده درآمدم! عکس تبلیغات انتخاباتی بنفش داشت!!!
این مغازه صاحبش جوانِ تازه کاری ست؛ حمایت کنیم از کسب و کارش…
اگر واقعا میخری بریم داخل، وقت فروشنده را هدر ندهیم :\
کالای ایرانی که دیگر هیچ! چو کالای ایرانی مباشد تن من مباد :)
+ حواسْ جمعی در خرید :))
بلند شـو بانو!
یاعلی گویان دستی بر کمر بگیر و برخیز!
قصه ی چادرِ خاکی حکایتِ جدیدی نیست! اما غریب چرا… اصلا سِبقه ای قدیمی دارد این غربت؛ حکایتی نه چندان کُهنه! آخر، قصه های مـادر کهنه شدنی نیست؛ چرا که ظلمِ ظالم در هر برهه ای تازه می شود!
برخیز بانو! زمین خوردن برای دین، تازگی ندارد؛ اما قداست چرا… سراسر مقدس است!
اگراحکامِ زمین مانده ی خدا را هر کداممان برداریم، نه دین زمینگیر می شود نه دیندار! هتاکْ جسور نمی شود! مسئول، مسئولیتش را بپذیرد، کم نگذارد، اسلام و مومنین در حکومت اسلامی به زیر ذمه ی کُفر نمی روند! معروف منکر نمی شود و منکر معروف!
هرچند بانو! زمین خوردن برای حفظ دینِ خدا کارِ فاطمی سـت! غیرتِ زهرائی میطلبد… مرحبا به غیرتت بر دین! مرحبا بانـو!
+ تقـدیم به بانوی ناهی منکر در خمام… .
يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآن… اسراء:88
فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ…هود:13
فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ… بقره: 23
لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا… اسراء:88
میان حرف و عمل که تفاوت ها فراوان است! نه در حد حرف می توانید با خالق زورآزمائی کنید نه در حد عمل!
نه یک برگ، که حتی یک رگبرگ هم نمی توانید از خلقت خداوندی را شبیه بسازید!
+ ای انسان! قسم به الاهیت خودش و انسانیت خودمان! خُلِقَ الانسانُ ضَعیفاً… نساء: 28