
مال امروز و دیروز نیستن که! اوووووه! تاااااا زمان پیغمبر و امام صادق علیهم السلام میرسن…
میگفتن « دلت پاک باشه بابا! همون ایمان که آوردیم بستمونه دربست تاااااا بهشت!
عمل صالح کیلو چند؟! هر مثقال ایمان، خودش کُلی قیمتشه! »
اسمشون مُرجئه بود! میشه گفت اجدادِ ” دلت پاک باشه “های امروزی! فرقه بودن برا خودشون! درست نقطه مقابل خوارج، که میگفتن پاتو یکم از دین چپ بزاری خونت حلاله!
پیامبر مذمتشون میکردن؛ از منظر ایشون جزو ۷۲ فرقه باطله بودن!
ائمه اطهار بعد هم همینطور! خصوصا امام صادق علیه السلام!…
فردی به ایشان عرض نمود که مرجئه در استدلال نظر خود به ما میگویند: همانگونه که هر کس نزد ما کافر است نزد خدا نیز کافر است، کسی که نزد ما مؤمن است نزد خداوند نیز مؤمن خواهد بود.
امام (علیهالسّلام) فرمود: «سبحان الله» چگونه این دو یکسان است با آنکه کفر، اقرار عبد است علیه خود و با وجود اقرار، بینه و شاهد لازم نیست ولی ایمان، یک ادعاست و اثبات آن نیاز به شاهد دارد و آن عبارت است از عقیده و عمل. پس هرگاه این دو هماهنگ باشد مدعای او ثابت خواهد بود و احکام ظاهری بر آن مترتب میگردد. البته چه بسا افرادی که اظهار ایمان میکنند ولی نزد خداوند مؤمن نخواهند بود.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ هجری شمسی، ۸ جلدی، ج۲، ص۳۹-۴۰.
+ خلاصه ای از عقائد باطل فرقه مرجئه:
آنان معتقد بودند ایمان، گفتار زبانی (اقرار زبانی) است و گفتار زبانی بر عمل مقدم است و کسیکه عملی نداشته باشد اما ایمان داشته باشد رستگار خواهد شد.
این همان اعتقادیست که رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صاحبانش را لعن نمود.
از جمله اعتقاد آنان این بود که اگر کسی ایمان داشته باشد (اقرار زبانی) و گناهان کبیره مانند کشتن بستگان خود، زنا، دزدی، قتل نفس محترمه، آتش زدن قرآن و کعبه انجام دهد ضرری به ایمان او نمیرسد و ایمانش مانند ایمان جبرئیل و میکائیل است.
مرجئه قومی هستند که به ایمان اکتفاء نموده و اعمال را در ایمان مدخلیت نمیدهند. مراتب ایمان را متفاوت نمیدانند و با وجود ایمان معصیت را مضر نمیدانند. همانطور که با وجود کفر اطاعت فائدهای ندارد.
کتاب آشنائی با فرق و ادیان