این خیابان و من و تنهایی…
در پی بدرقه ات
زائر خاص ترین خاص خدا…
زائر حسین بن علی، سپردم تو را به علمدار حسین علیه السلام
این خیابان و من و تنهایی…
در پی بدرقه ات
زائر خاص ترین خاص خدا…
زائر حسین بن علی، سپردم تو را به علمدار حسین علیه السلام
هر که بی ” من ” است با ” من ” است بنده من، … بی ” من ” باش تا
با ” من ” باشی !
فإنّ مع العسر یسری …
پی نوشت:
ازدواج هم سختی داره، هم شیرینی…
گاهی اوقات عُسرِ ، گاهی اوقات یُسر!
با درددل کردن پیش مجردها از سختی های زندگی، اونها رو ازدواج نترسونیم!
میخواست بگه من خیلی میدونم
خیلی سیاسی ام!
خیلی ایرانی ام!
گفت اینارو ببین… آبا اجدادشون امام حسین رو کشتن حالا اینا دارن براش عزاداری میکنن خیرات میدن!( منظورش اعراب عراقی بود که تو پیاده روی اربعین داشتن از زائرها پذیرایی میکردن)
گفتم: ببینم چنتا امام زاده داریم تو ایران?!
گفت خب خیلی اوووه زیاد…
گفتم یعنی همه این امام زاده هارو که تو ایران شهید شدن اجداد من و شما به قتل رسوندن و خونشون رو ریختن؟!
مگه خطای حکومت جور اون زمان رو با یه مشت خائن به پای همه مینویسن!؟
پی نوشت:
آدم قبل حرف زدن یکم فکر کنه بد نیستا!
مِهر، ای زاده پاییز ، استاد پیر سال های مکتب و نزول ملائک از عرش برای فراشی اهل علم ؛ نفس پاییزی ات پابرجا …
اهل علم را رد پایی نیست ! در عوض ، اهل دقت باشی شاید پری از ملائکه در
مسیر عبورشان بجای مانده ببینی !
مکتبخانه دانش ، ضریحی است که زائرانش اهل علمند !