قاصدک هان چه خبر آوردی؟! از کجا وز که خبر آوردی؟! + نکند از سمت بزرگزاده ای اصیل خبر آوردی که مُسلم وار، قاصد را در حبس کشیده است زمانه! نکند خبر از غیبت و غربت داری؟! در ماه شعبان که در بندت کرده؟! آخر، شعبان اُردیبهشت ماست! ماه شور است! ماه شعف!… بیشتر »
کلید واژه: "انارستان"
اردی بهشت! خریدارانت زیادند و واژگان در وصف جمالت کم! چه بسیار صله زربافت ابریشم پود که توان رقابت با رگبرگ های گل های زاده ی رحم تو را ندارند! چه بسیار کنیزان و غلامان خوشرو که برای عرض مبارک بودن به محضرت بی اصل و نسب باشند! حوریان نیز شاید خواستار… بیشتر »
باور کـن دلـم زنگ زده اسـت…زنگی کهنه… کِدر است؛ کدورتی عمیق… اما پای تو که در میان می آید از دل خروارها ناباوری و ناباروریِ روح، جوانه های ایمان سر می زند! همین که خدایم باشی کافیست امیدوارت باشم… امید به وعده های صِدقت…… بیشتر »
بیابان به این خوش آب و هوائی! نعمتی است الهی!صفای ملکوتی شورزاره های قبل از مسجدت حتی پیرترین ها را جوانی بخشیده؛ سودای پیاده گَز کردن دارند تا بلکه سواری ببینند و یا حداقل در ذهن تصورش کنند و اشک بریزند از شعف تصورت! شاید با بناکردن مسجدی در دل بیابان… بیشتر »
دستِ کجی نداشتم! آخر بچه دوساله را چه به سرقت! آنهم غیرمسلحانه! اصلا دست خودم نبود! فقط می دانم که عاشقش بودم! عاشـق گوشت! به نحوی که هم اسم فارسی اش را می گفتم و هم معادل آذری اش را : « اَتَ گوشت » خاطره ای که تداعی اش میکنم در خاطر خودم ثبت نبود؛… بیشتر »