شاید این انار به تنهایی خو کرده باشد و همدمی چون ماه بدارد…و دردهای خونین دل خود را با آسمان بگوید… و گه گاهی لبخندی بزند و دانه های سرخ فامش را به نمایش بگذارد اما هیچ ستاره ای در دامان پهن شب، قمری در آسمان و سنگ صبوری در زمین، جای یک… بیشتر »
کلید واژه: "انارستان"
و یاد باد آن خانه هایی که یک عمر آمدی داشتند و رفتی کثیر رماد بودند اما صاحبان آن رفتند… چرخه روزگار دستشان را به آخرت سپردند… خانه های میزبان نشین را دریابیم؛ میهمانشان شویم تا هستند… بیشتر »
فاطمه شریفی که حتی صمیمیت هم مانع ادبش نمیشد و در اوج صمیمیت، جای “تو” و “شما” رو جابجا نمیکرد! همای عزیز که الحق و الانصاف لطافت صدایش به هنگام خواندن دعا، اصالت اصفهانی او را بیش از لهجه زیبایش تاکید میکرد! فاطمه مهربان که وقتی… بیشتر »
یادش بخیر… اینکه ساعت هفت صبح بری سر کلاست و ناهار نخورده گرسنه و تشنه ساعت ۵ عصر دوباره برگردی خوابگاه دانشگاه… تقریبا کار هر روزم بود… از یکشنبه تا چهارشنبه… سخت بود ولی وقتی شوق و اشتیاقشون رو برای نشستن و درددل کردن میدیدم… بیشتر »
هر وقت نگاهش میکنم ناراحت میشم! خط و خش روی ماشین لباسشویی آشپزخونه رو میگم؛ خب البته با دو بار اسباب کشی طبیعیه… انگار یه چیزِ ارثیه! چی؟! اینکه اگه وسائل خونه، خطی، خشی، چیزی بیافته روشون از چشم آدم میافته! درست مثل مادرم هستم؛ وقتی وسیله ای تو… بیشتر »