وقتی میخوانم و می شنوم که آمار و ارقام موجود نشان میدهد که 40 درصد از کودکان فلسطینی در زندان های رژیم صهیونیستی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند، نمی فهمم سکوت آنان را که باید زبان بگشایند و نمی گشایند!
وقتی گزارش های موثقی وجود دارد که ثابت می کند، اغلب فلسطینیهایی که توسط نظامیان رژیم صهیونیستی به اسارت گرفته می شوند، علاوه بر شکنجه و آزار و اذیت های جسمی و روحی در معرض انواع تعرض ها و سوء استفاده های جنسی از سوی نظامیان صهونیست قرار می گیرند و از آن طرف خاموشند حلقوم های به ظاهر صلح طلب، نمی دانم بر کدام در بزنم، بر کدام طبل بزنم تا صدای رسوائی حقوق بشر به صدا درآید!!! تنها تـو و میمانی و میراثی که امام کبیرت سالهاست برایت به یادگار گذاشته تا آخرین جمعه رمضان المبارک چادر بر سر کنی و در خیابان فریاد برآری: « الموت لإمریکا، الموت لإسرائیل» فریاد بزنی تا خشک مقدسان بی سیاست بدانند با دیانت ترین ماهِ خدا گره خورده با سیاست است! آری، به برکت انقلاب جمعه ای داریم که چفیه می اندازد!
وااسفاه! از این همه جنایت خاموش! بالطبع قربانیان اصلی این تعرض ها و تجاوزها را زنان و کودکان فلسطینی تشکیل می دهند… کجایند آنان که بابت یک نظر کارشناس مبنی بر شستن پای همسر در تشت، رگ دفاع از حقوق زنانه شان متورم می گشت و قیل و قال کودکانه در دفاع از حق و حقوق زنان به راه می انداختند، و در مقابل این همه ظلم و تجاوز به زنان مسلمان فلسطینی بی خیال اند و پا در تشت آرامش و رفاهِ مادیِ خود گذارده اند! کجایند آن روشنفکرانِ خاموش مغز که علی الظاهر مدافع حقوق زنان اند و حتی یک خط در طول عمر فمنیستیشان در راه دفاع از مادران و دخترکان سوریه و لبنان و فلسطین ننوشته اند؟!
واقعیت چیز دیگری است؛ برایشان صرف ندارد! فقط همین!
کُشتندش! با شال سبز دور کمرش خفه اش کردند و شهیدش کردند!
آقا از سادات بودند و جلیل القدر…
+ دیروز زیارت بودیم؛ آستان مقدس سیدجلال الدین اشرف- جای دوستانِ جانم خالی- سر راه یکی از بقاع متبرکه راهم زیارت کردیم؛ بقعه آقا سیدخُرّم کیا…
خادم بقعه حرف های بالا را در وصف آقا میزد…
ذهنم از صبح همچنان درگیر قتل مظلومانه ی امام جمعه کازرون بود! ناخودآگاه رفت سمت شهادت روحانی سحرگاهِ دیشب… کشتندش! بانامردی! خنجر از جلو که از هر چه ضربه ی پُشت بدتر! رذالت این از انعام پَست تر کار امروز و دیروز نیست! صدها، هزاران سال پیش رسم مردان خدا شهادت بود و رسم عَمَله های ابلیس شهید کردن!
روحش شاد…
امشب کساء نخوانده نازل شدند
آنان که خادمان درگه آل محمدند!
+ تنزل الملائکة و الروح…
اصلا به غیر از مسجد جایگاهی دگر برای خیر مقدم گفتن به شما می شود تصور کرد؟!
اصلا به غیر مسجد، جایگاهی برای بدرقه تان مگر می شود تصور کرد؟! حیات و مماتتان گره خورده با بیت الله بوده…
هیهات که پشت پا زدند به ظاهر آیه ی اولی الامر… سوزاندند تفسیر باطن آن را؛ چراکه یا أیها الذین آمنوا نبودند!
اصلا نزاعشان بر سر وصیت رسول الله بود؛ بر سر اطاعت نکردنِ خواست خدا، خواست رسول؛ چراکه جواب إن کنتم تؤمنون، یک لای نفی جنس بود! جنس ایمان و اسلامشان نفی شد با ردِ ولایتِ أولی الامر!
إنّما را از آیات ولایت حذف کردند! شأن نزول یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة را خیالات شیعه در انتساب به امیرمؤمنان دانستند و نقلِ موجودِ صحابه و تابعین در منابع اهل سنت را در زیر آستین تزویرشان پنهان کردند!
و اما بعد مولا که دلِ زمین برای طنین وحیانی کلام « و اما بعد» شما سخت تنگ است!
حرمت نان و نمک سفره ات را نگاه نداشتند! عدالتی را که وصله ی لباست و سفره ی خالی ات فریاد می زد شنیدند و نخواستند بشنوند! «لئن کفرتم إن عذابی لشدید »را از میان وعده های صدق الهی برگزیدند و نعمت ولایت را پس زدند! حاکمانی بعد از عـلی بر آنها حکم راند مزین به لباس بی تقوائی! مأنوس با سفره های رنگین! آشنا با بدعت گذاری در دین! کارشان تعطیلیِ احکام نبوی، برچیدن عدالت علوی و حبس خاندان طه و یاسین!
گوارای وجودشان هر چه بی عدالتی!
استادِ
محترمْ
جنابِ
آقای
دکتر
…….. (فلانی)
مدیرِ
محترمِ
…… (فلان)
+ اونوقت تو ادامه ی جمله کنار ریحانة النبی مینویسی: (س)!!!!
انصافتو شُکر!
کی محترم تره؟! کی بزرگزاده تره؟! کی نور چشمیِ خداست؟! کی لیاقتش بیشتره برا تکریم؟!
بابا انصافتو شُکر!