از هر چه بگذریم، از قلم زدن برای شخصیتی رفیع چون علی نمیتوان گذشت…
مشغله های آخر سال و دل مشغولی های اول سال هم نمیتواند دغدغه از” علـی” نوشتنت را کم رنگ کند! اینکه میبینی هنوز سالهای سال غیرت علوی، علی را به دنبال دخترش زینب قدم به قدم می کشاند و مراقب است کسی سایه نام دختر را هم به چشم نبیند… آخر، ایام البیض است… قرار است “زینت پدر” در آخرین روزش متجلی شود؛ عروج کند! رحل بربندد از دنیای مُشتی بی مروت! علی از ابتدای ایام آمده است بدرقه ی دختر؛ ماه پرتلؤلؤ است و کامل! قامت زینب نباید دیده شود در این روشنایی سماء…
امسال سال بچه های مدافع حرم است… پدرها بر سر سفره ی بهشتی آخرت و فرزندان در زمین بر سر سفره هفت سینی مزین به عکس پدر! زینب سلام الله علیها امسال خواست که بگوید سال، سال شماست! خواست بگوید که در غم شما شریکم…
سفره ای میگستریم به قدر حُبّ آل یاسین و طه… حرمت شور داریم و نوا؛ میلاد را اشک شوق پیش میکشیم و حُزن را سوز دل!
دانه های خُرفه* را برای شیرین کامی محبین علی بر روی دانه دانه شیرینی میریزی و سرمستی از سفره ای که سراسر مهر علی آن را میگسترد! و در خاطرت میگذرانی خاطرات گذشته و کودکی را… آن دم را که پیرزن همسایه در دید و بازدید عیدانه میگفت عید ولایت امیرالمومنین است، مبارک باشد! و تو با خود میگفتی عید نوروز است اشتباه میکند! و بی خبر بودی از تقارن عید غدیر قمری با عید نوروز شمسی و تقیه ی شیعیان ایران!
امسال نوروزمان خوش است به یمن قدم های پربرکت اهل بیت… امسال سال پدر است و دخترش…
خوش یمن ترین سین سفره ها سکه سلطان است… سلطان علی موسی الرضا…
* خُرفه، سبزی مورد علاقه حضرت زهرا سلام الله علیها