دور هم نشسته بودیم از خصوصیات پدرهامون میگفتیم ? جمع طلبگی بود که البته بعضی ها تازه با هم آشنا شده بودیم؛ دوره ی تفسیر مارو دور هم جمع کرده بود! یکی میگفت: «پدر من نظامیه، خیــــلی مهربــون، خیـــلی جــدی! وقتی مجرد بودم فقط کافی بود برادرام از کنار من… بیشتر »