دلـــم قرار نمی گیـرد از فغان بی تـو سپـندوار زکــف داده ام عنـان بی تـو ز تلخ کامی دوران نـشد دلـــم فـارغ زجام عشــق لبی تر نکرد جان بی تـو چون آسمان مه آلوده ام زتَـنگ دلـی پُر است سینه ام از اندوه گران بی تـو نســیم صبح نمی آورد ترانـه شــوق… بیشتر »