از جوانی تا پـیری چقدر خدا را می توان حـس کرد در لابلای زندگی مردانِ خـدا! جوانی ام را که مطابقت می دهم با خاطرات رجالِ دین، زوال را در افق و انتهایش میبینم! ما چه کردیم که به واقع هیچ نکردیم؛ هر چه کردیم سرباریِ مان قوی تر گشت! به واقع میان طلبگی ها تفاوت از زمین تا آسمان است… .
از دستنوشته های آیت الله مرعشی نجفی رحمة الله علیه در رابطه با خرید کتب خطی:
«کتاب کشف اللغات و الاصطلاحات تألیف علامه عبدالرحیم بن احمد هندی بهاری حنفی مشهور به سور که به درخواست فرزندش شیخ شهابالدین بهاری در سال 1160ق به نگارش درآمده و اندکی پس از اتمام آن زندگی را بدرود گفته است. این کتاب را با مزد دو سال نماز استیجاری که به نیابت از مرحوم میرزا محمد بزاز تهرانی قبول کردهام، به مبلغ بیست روپیه بریتانیایی خریداری کردم. خداوند توفیق بر انجام کار دهد. شروع نماز از ابتدای روز 21 ذیقعده سال 1322ق است.
من دلشکسته، نویسنده این کلمات در حال گرسنگی بهسرمیبرم و مدت بیست ساعت است که نتوانستهام قوتی به دست آورم تا با آن سد گرسنگی خود کنم، خداوند در کار همه گرفتاران گشایش فرماید، شهابالدین حسینی مرعشی نجفی سنه 1342ق مدرسه قوام، یکی از مدارس مشهد جدم امیرالمؤمنین روحم فدای او باد.»
گلی زواره، جامع فضل و فضیلت، ص146
موضوع: "بدون موضوع"
سرگذشت پُر بارش را که میخوانی خجل می شوی… از این همه گذشت! از نان شبت هم بگذری برای اعتلای فرهنگ و تمدن و علم مردمانت! و حفظ آموزه های مکتوبِ دینت!
روزه ی استیجاری بگیری تا بتوانی مالک چند جلد کتاب شوی! نه مالک دنیایی! که به ارث بگذاری برای آیندگان! و الا دنیا و جاه و جبروتش که برای امثال شما چند تخته پاره ی فرسودنی است!
+ این همه یار مهـربان تو کتابخونه خونه خاک میخورن! نمیدونم از سر سیری نمیریم سراغشون یا کمیِ اشتها؟! آدم خجالت میکشه حتی تو عکس هم چشم تو چشم امثال آیت الله مرعشی ها بشه! وا أسفاه…
برکـت چیزی است که فراوان یافـت می شود در لابلای خط و چین دستان مـادرها…
به خاک هم جان می دهد! می رویاند و سبـز می کند!
دستانِ مـادر می رویاند! آنچنان که تـو را رشـد داد، جان گرفتی، سبز شـدی…
مـادر، صغیر را کبیر می کند، خود فرسوده می شود و پا در کهنسالی می نهد! اما همـچنان در یاریِ فرزندْ جوان است و مادرانه هایش از درون می تراود!
مـادر، گُل میخک است! مقاوم است… تمـام سختی های عالم را می توان در زیر چشمان پُر چینش به نظاره نشست؛ اما لبخند لبانش تمام عُسرها را یُسر می کند…
مـادر، معجزه است! تمـام غصه ها را با یک قصه از سرگذشتش آسان می کند! سهل و قابل تحمل می شود پَستی های دنیا؛ و اصلا به بالا می روی تا کوچک ببینی هر چه سختی را!
بارالها! اگر مسیر بهشت زیر پایش نهفته است دستانِ مـادر بندِ به کدام عالَم است؟!
برکـت چیزی است که فراوان یافـت می شود در لابلای خط و چین دستان مـادرها…
+ گُل های لیلیوم مادرجانم :)
شجاعت داشتند و قهرمان بودند! تاریخ طبری را که تورق کنی کلامی از امیرمؤمنان در وصفشان می خوانی: «ای اهل کوفه! شما شوکت عجم و پادشاهان آنها را دگرگون ساختید و جمعیت آنها را پراکنده کردید…»
اهل علم بودند و دین! خلیفه دوم هنگام اعزام انصار به میان کوفیان گفت: «شما به سمت مردمی می روید که قرآن در سینه های آنان است و صدای قرآن خواندن آنان همانند زنبوران عسل به گوش می رسد!» در واقع، برای خود در امور دین حجت الاسلامی بودند!
احساساتی بودند! اولین شخصیت هائی که بر عزای امام حسین علیه السلام بعد از عاشورا گریستند! خلخال از پای فرزندان پیغمبر در می آوردند با گریه! به برخی یتیمان که پدرانشان در جنگ با امیرمؤمنان کشته شده بود غمگین میشدند و میگفتند ای وای! علی شما را یتیم کرده است!!!
اما این مردم شجاعِ عالمِ احساساتی، دنیاطلبی یکی از شاخصه هائی بود که به قهقرا کشاندشان… در تاریخ تمدن اسلامی نوشته اند کوفیان در جنگ جمل ۱۲ هزار و در جنگ صفین ۶۵ تا ۱۲۰ هزار نفر شرکت کردند بخاطر غنائم جنگی!
خودرأیی و اجتهاد نابجا از دیگر خصیصه های منفی کوفیان بود… در میان آنها قاریان و صحابه ای بودند که خود را در بیشتر مسائل و حتی مسائل حکومتی و جنگی صاحب نظر دانسته و ایرادگیری می کردند!
نظام ناپذیری مردم کوفه از زبان معاویه ملعون، خود گواهی بر نافرمانی آنان از حاکم بود! : «من در میان مطیع ترین لشکریان بودم در حالی که او در میان نافرمان ترین سپاه بود»
+ ما وقتی “اهـل کوفه” نیستیم که خصوصیات کوفی هارو نداشته باشیم…
اللهم عجل لولیک الفرج!
7. سکونت در طبقات همکف یا نزدیک به زمین؛ چون جنّیان به طور طبیعى غالباً با سطح زمین فاصله دارند و لذا در طبقات بالا بیشتر تردّد مىکنند. مرحوم علاّمه والد میفرمودند: دشمنان اسلام نیز به این نکته واقف شدهاند و لذا وقتى مىخواهند جلسهاى براى نقشهکشیدن در مسیر هدم اسلام بگذارند آن جلسات را در طبقات بالاى برجها برگزار مىکنند تا شیاطین بیشتر به ایشان مدد برسانند. میفرمودند: اگر کسى در طبقه دوّم یا بالاتر سکونت میکند، حتماً آیهالکرسى در منزل نصب کند.
آنچه عرض شد اسباب ظاهرى است که انسان به حسب وظیفه باید از آن استفاده نماید، ولى عمده در مقابله با شیاطین توکّل بر خداوند و خود را به خداوند سپردن است که خداوند انسان را که به ذات خود فقیر و ضعیف و محتاج است، به غناء و قوّت خود قوىّ و استوار مىنماید و مىتواند در برابر هر موجودى بایستد و مقاومت کرده آن را دفع کند. سُوَر و اذکارى که گذشت نیز براى تقویت حال تفویض و توکّل است و اگر مؤمن آن را از صمیم قلب بخواند و امرش را به خداوند واگذار کند، آثار و برکات فراوانى دارد.