نمایشگاه پژوهشی ایام فاطمیه ودهه مبارک فجر، مدرسه علمیه فاطمیه سلام الله علیها بندرانزلی
40 سال مقاومت
طرحی نمادین از بیت مطهر امیرالمومنین علی علیه السلام که ملعونین به آتش کشیدند… و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
بازسازی بخشی از اتاق امام راحل در نجف اشرف مطابق عکس و قرار دادن تالیفات ایشان در کنار میز (بخش هایی از وصیت نامه ایشان بنا به مقتضای مخاطب در قالب بروشور به مخاطبین اهدا می شود)
ماکتی از مقام معظم رهبری و جمله معروفی که در عظمت ایام فاطمیه فرمودند من رزق یک ساله کشور را در ایام فاطمیه میگیرم…
یادی از شهدای روحانی بندرانزلی… و اشاره به اینکه بیشترین آمار شهدا را در دفاع مقدس، قشر روحانی داشتند…
و درج سلام ویژه امام راحل در منشور روحانیت به شهدای روحانی…
اشاره ای به دست آوردهای انقلاب… دست آوردهای علمی، ورزشی، امنیتی، رفاهی و… که همه با رهبری امام عزیز و مردم انقلابی و در راس همه، عنایت اهل بیت علیهم السلام فراهم گشت…
قرار دادن ماکت شهدای مدافع حرم بندرانزلی (در اطراف مزین به نام زینب کبری سلام الله علیها ) و اشاره به این مطلب که شهدای مدافع حرم، ادامه دهنده راه شهدای دفاع مقدس هستند و اشاره به اینکه یکی از مهمترین دست آوردهای انقلاب امنیت کشور است که توسط شهدا و رزمندگان محقق گشت… و نقدی به فمنیست ها که مردان غیور اسلام، خود را فدای یک « بانو » میکنند…
#به_قلم_خودم
#رازماندگاری_انقلاب
موضوع: "بدون موضوع"
وقتی در یک حمله ی تروریستی کودکی بی دفاع را به شهادت می رسانند و حافظان امنیت کشور، به چشم برهم زدنی عاملین آن را نقره داغ میکنند و ماشه ی شلیک موشک های منتقم را به دست پدر کودک میسپارند تا التیامی بر دل داغدیده اش باشد، به مدافعین کشورم و امنیتش افتخار میکنم… و آن دم که ترقه بازی حرمله های داعشی را دلیرمردان ایران با موشک های بالستیک میان برد جواب می دهند!
اما وقتی کودک بی گناهی دیگر در کشوری در ملأ عام ذبح می شود و سردمداران مملکتش، و دنیای غرب مدعی حقوق بشر، سکوت مرگ میگیرند متوجه می شوی ایران پرقدرت که امام راحل اعتقاد بر عظمت و ابرقدرتی اش داشت، چه امنیتی دارد! کشوری که کوچکترین “های” مستکبرین را بی جواب نمیگذارد.
سلام بر مادری هجده ساله، که فرزندش امسال چهل ساله می شود…
انقلاب اسلامی جان گرفت آن دم که در کوچه های بنی هاشم خانه به خانه در پی دفاع از ولیِ زمانت بودی مادرِ انقلاب ها! اگر امروز چادر به سر داریم، در خانه آرام نشسته ایم، برایت فاطمیه میگیریم، حسینیه ها آبادند و از مناره های مساجد بانگ شهادتین علی ولی الله روحمان را تازه میکند تماماً مدیون خطبه ی فدکیه ی شماییم مـادر! آن دم که چادر بر سر کردی بانو و قدم هایی مردانه برداشتی تا خطبه بخوانی برای مُشتی نامرد؛ آنهم در مسجدی که امام جماعتش پدرت و پدر امت اسلام بود…
این روزها، تلاقی ایام یادآور مردانگی های توست… اینکه اگر نبودی اکنون انقلابی نبود؛ چرا که اسلامی نبود… قصه ی پر درد علی و حوضش، سر از افسانه ها در می آورد… تحریف میکردند ابتدا و انتهای ثقیفه را؛ و خود را مُحق می دانستند در حقی که غصب کرده بودند…
و چه راحت، غصب کردند و زدند و به عیادت آمدند… و اگر وصیت نمیفرمودی غسلنی، کفنی، دفنی بالیل، با یک نماز بر پیکر مطهره ات نیز حساب خود را پاک میکردند!
و تو را دختر رسول خدا میخواندند بی آنکه حرمتت و حریمت را نگاه دارند! تو فاطمه بودی از آن جهت که دخترِ رسول خدا بودی! تـو فاطمه بودی از آن جهت که همسر ولی خدا بودی! و تـو فاطمه بودی از آن حیث که مادر حسنین بودی! آری، تـو فاطمه بودی از آن جهت که “فاطمه” بودی… این عظمت را در زیارت نامه ای از لسان مبارک فرزندت، باقر، شکافنده ی علوم یافتم…
زهرای مرضیه! ما درس انتظار مهدویت را از ناله ی استغاثه ات بین در و دیوار گرفتیم… آن دم که فریاد زدی “یا بُنیّ مهــدی"…
و رزمندگان غیور روح الله، با سربند یامهدی بر سر، فریاد میزدند: « می رویم تا انتقام سیلی زهرا بگیریم…»
دختر رسول خدا! سالها بعد از رفتنت این انقلاب، به برکت قیام ولائی شما جان گرفت… عالمان و رهبران دینی ما نیز به تبعیت از مقتدایشان مهــدیِ موعود، شما را اسوه ای حسنه برای خود می دانند…
مادرِ انقلاب ها! سایه ات مستدام بر سـرها…
و چه می توان گفت در وصف مردی از تبار خُمین که با افتخار می فرمود: « أنا قُمیٌ »
چه تفسیر کنم حضرت روح الله، آن طمأنیه ی درونت را وقتی ۱۲ بهمن به میهن بازگشتی و روحت همچون روح اللهِ در تبعید متکیِ به خدا بود…
چه بگویم از اینکه شهادت مصطفی ات را الطاف خفیه ی الهی خواندی…
چه بگویم که تمامِ لطافت و مهربانی اسلام را در یک شاخه گل، به مسیحیان نوفل لوشاتو در شب میلاد مسیحشان هدیه دادی…
چه بگویم از آن لحظه ای که وقتی خاطرات زندگانی زمینیِ آسمانی ات را خواندم، اشک ریختم از این همه احساس موسوی ات و غبطه خوردم، و حسرتی از درونم برخواست که چرا سیره ات برای انسانیتِ عصر حاضر پنهان است؟!
چه بگویم از غیرت و قدرت علوی ات ای سید خمینی، که دنیایی را تکان دادی، با انقلابی که زمینه ی ظهور حبیبت، و حجت عالمیان را هموار کرد ؟!
چه بگویم از ترسی که با آن بیگانه بودی و به اطرافیان خطاب میکردی: « این ترس که می گویند چه حسی ست؟!»
چه بگویم از نائبی که برایمان به یادگار گذاشتی، که خَلَف ترینِ جانشینان است… و رویه ی او در سیاست خارجی، ادامه ی همان «آمریکا، شیطان بزرگ» است که سالها پیش بر سر مستکبران عالم فریاد زدی… و فقط دلمان گرم است که هنـوز “آقا” داریم…
چه بگویم از پهلوانانی که جوانمرد تربیتشان کردی؛ تا مسیر بهشت پرواز آموختیشان… کامشان را به اوج گرفتن شیرین کردی؛ به آنجا رساندی که سودای “أهلی من العسل” در رگ و ریشه ی روح و جانشان جاری شود…
و این جملات، تنها گوشه ای از ظاهرت را به تفسیر نشست و هیهات به ذره ای باطن نتوانست بپردازد…
ای سید موسوی، ای عالم فهیم، ای زاهد حکیم، ای شاهدِ غیب، ای مجاهد صبور، ای عابد غیور، چه بگویم در تفسیرت ای روح الله ؟!
کار و دانش
فنی و حرفه ای
گرافیست
خیاط
نقاش
و…
خیلی از طلبه های خانم را دیدم که بعد از گرفتن دیپلم فنی و کار و دانش وارد حوزه شدند.
و البته، متاسفانه وقتی به پایه های بالاتر رفتند و به دروس تخصصی تر برخوردند رفتند که رفتند! درس و بحث و حوزه را بعد از چند ترم رفت و آمد رها کردند.
یعنی کشش نداشتند و برخی درس ها مثل اصول، تمهیدیه، کلام و… برایشان قابل هضم و درک نبود؛ چرا که ذهن هنری آنها غالب بر مباحث نظری بوده! ( و البته نقصان نیست)
چقدر خوب میشود حوزه ها به همین راحتی، این نیروهای با استعداد را از دست ندهند و از حرفه، و فن آنها بهره ببرند!
تغییرات دنیای امروز، نیاز به شیوه های تبلیغ را نیز تحت تاثیر قرار داده است! یک کلیپ دو دقیقه ای، شاید برای نوجوان حرف یک سخنرانی یک ساعته را بکند(البته که پابرجایی منابر، در جایگاه خود، همچنان از ملزومات است و نیاز جامعه؛ و در پی انکار وعظ نیستیم)
بحث بر سر گره زدن دین و هنر است! به طور مثال، دانش آموخته ای که طراحی دوخت خوانده می تواند با غنی کردن عقاید دینی خود در مدرسه علمیه، تلفیقی از دین و هنر در طراحی البسه اسلامی داشته باشد… و یا کسی که در هنرستان ها موسیقی خوانده، ترکیبی مانا و اثرگذار، از معارف اسلامی و اشعار بامسمی با موسیقی داشته باشد و… .
مسئولان دلسوز حوزه های علمیه، با برنامه ریزی و سرمایه گذاری بر روی این قشر، می توانند تحول عظیمی را در راه تبلیغ معارف اسلامی داشته باشند.
از دست ندهیم به راحتی، طلبه ای را که هنر می فهمد!