عمر بن قیس مشرقی می‌گفت: «با پسر عمویم بر امام حسین(علیه السلام) وارد شدم. آن حضرت در «قصر بنی مقاتل» بود پس بر او سلام کردیم پسر عمویم به امام(علیه السلام) گفت: “این سیاهی که در محاسن شما می‌بینم از خضاب است یا رنگ مویتان؟ امام(علیه السلام) فرمود: ‌"خضاب است… موی ما بنی‌هاشم زود سفید می‌شود.”

شیخ صدوق؛ ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، 1344ش، ص259 و کشی، محمد بن عمر؛ رجال الکشی، مشهد، 1348ش، صص113-114.

پی نوشت:

آقاجان! یابن رسول الله!… مصیبت عظمای شهادت عباس علیه السلام را چگونه سپری کردی؟!… آیا مویی برای سفید شدن در محاسن مبارک شما باقی مانده بود؟!…

در لغت نامه سفرنامه تبلیغی ما، در تعریف کسانی که به این قابلیت میرسند که به آنها بتوان گفت « آخوندتر از آخوند» اینچنین آمده است:

همانها که از پای این منبر و آن منبر، در طی سالهای متمادی عمرشان، اندکی و جرعه ای کسب فیض نموده ( البته نیمی را به فراموشی سپرده، یک سوم نیم دیگر را طبق تحلیل و تفسیر خود به بایگانی ذهن سپرده، و دو سوم باقیمانده نیم دیگر را منت نهاده، و وعظ های روحانیون منبری را عیناً به خاطر مبارک بسپارده! البته یک مثقالی هم ازین دوسوم آخر را به جهت لطف نسوان محترمه ساکن در خیمه چانه زنان که در پُست های قبلی بدان اشاره ای داشتیم اصلا نشنیده!)

حالا با این معلومات گهربار، خود را از جرگه خالی الذهن های بشریت خارج نموده، خطاب الهی به خود و منیّت کرده میفرماید: رو در صف بندگان مقرب باش! و از آن مهمتر تا روحانی و واعظ چیزی را بفرمودی که مطابق میل، خواسته، و معلومات تو نبودی، همانطور دست بالا نبرده شروع به اعتراضات بنما که جان اسلام در خطر است! و تو ناجی مسلمین و بشریت! که سالهاست چه پیراهن ها که در پای منابر پاره کرده و پیر این مقامی! آری، تو خود آخوندتر از هر آخوندی!

پی نوشت:

۱- روحانی روایت میخونه پدرمادردار و با سند! آقای آخوندتر از آخوند میگه من روایتو قبول ندارم! چرا؟! چون مطابق میلش نیست!

۲-یکی نیست به این حضرات بگه شما که میل اسلام خواهی داری و با قیل و قالت تو مسجد و اماکن مقدس، کارت بیشتر شبیه رابین هوده! چرا نمیری یه ده بیست سال تو حوزه پوستت کنده شه سیوطی و مکاسب و لمعه و اصول بخونی ببینی معلومات روحانیت چقدر بوده و سواد تو چقدرتر!

شما میدونید کی بوده؟!

مخترع این عبارتهای ع و ص و س و… بقیه اش رو میگم که بعد اسم ائمه و معصومین مینویسن؟!

آخه یکی نیست بهش بگه بنده خدا آدم یه طومااااار متن مینویسه فقط علیه السلام و صلوات و سلام الله علیها و… اینا جا زیاد میگیرن یا دست آدمو خسته میکنن؟!

حالا نوشته های دستی با قلم، یه جایی مثل امتحانات و اینا به کنار ( که اینام اشتباهه)؛ تعجب آدم از ایناییه که کتاب چاپ میکنن! اینا دیگه چرا؟! بابا الان که دیگه نرم افزار اومده، یه دکمه صفحه کیبورد رایانه رو میزنی خودکار این کلمات رو مینویسه!

شاید اگه بدونیم چه ثوابی داره نوشتن و ثبت کردن این کلمات، به دنبالش خودمون رو مقید می کنیم حتی تو ساده ترین، بلندترین و غیر رسمی ترین نوشتارهامون هم دستمون به نوشتن کامل این سلام ها و تحیّات بره!

قالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ علیهِ وَآلِه:
مَنْ صَلّی عَلَی فی كتابٍ، لَمْ تَزَل الملائِكَةُ تَستَغفِرُ لَه مادامَ اسمِی فی ذلكَ الكتابِِ.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
كسی كه در نوشتهای صلوات بر من را بنویسد، تا زمانی كه نام من در آن نوشته باشد فرشتگان برای او استغفار میكنند.  

 تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، (320 ه)، المکتبة الاسلامیة، تهران.

پی نوشت:

۱.حاج آقا فرحزاد می فرمودن شیخ عباس قمی در کتاب سفینة البحار نقل می کند که اول کسی که (ص) یا (ع) را اختراع کرد بر اثر این بی‌حرمتی دستش فلج شد.

اغلب ماها در اثر جهل اینکار رو انجام میدادیم؛ ان شاءالله زین پس جبران میکنیم?

از خودمون، طلبه ها شروع کنیم تحول عظیمی میشه ان شاءالله

۲.عکس از گالری رضا بدرالسماء هست.

این چندمین باریه که روحانی بالای منبر داره به خانمها تذکر میده:

«خانوما! وقتی کسی داره روضه میخونه، وعظ میکنه، صحبت میکنه بالامنبر و شما هم زمان دارید صحبت میکنید طبق روایت انگاری که دارید صورت خطیب رو خراش میندازید؛ خاک میپاشید رو صورتش! … بسته دیگه… هی هرشب هرشب! حرفاتونو بزارید بیرون مسجد… رک بگم بهتون! حق الناسه! تا حالا چندین نفر به خود من گفتن خانوما صحبت میکنن ما خوب نمیشنویم…»
ای امان امان! کو گوش شنوا!
به احترام حرفهای روحانی دو دقیقه سکوت و بعد دوباره حرف حررررف حررررررف!
چرا آداب مسجد رفتن، خوب برای بعضی ماها جانیافتاده! واقعا کار سختیه که نیم ساعت به احترام خانه خدا؛ به احترام روایت و کلام اهل بیت؛ به احترام آیات قرآنی که خونده میشه سکوت کنیم و بجای حرف زدن، چند دقیقه روی صحبتهایی که میشه تفکر کنیم؟!
برای من واقعا مایه تعجبه! تو مراسم ترحیم اطرافیان همین افراد بخوای بری میبینی که اونجا خیلی مواظبن که حرف بیجا، خنده بیجا، حرکت نامناسبی نکنن که خدای نکرده دل صاحب عزا نشکنه، اذیت نشه، ناراحت نشه!
یعنی واقعا یه درصد مجلس عزای پسر فاطمه -سلام الله علیها- رو صاحب حرمت نمیدونن که حریم هارو رعایت نمیکنن؟!
یعنی یه درصد برای روایات، سندیّت قائل نیستیم که میفرمایند ملائکه در مجلس عزای اهل بیت خصوصا امام حسین -علیهم السلام- نازل میشن؟!
یعنی یه درصد احتمالش نیست که امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف- صاحب عزای حاضر، ناظر بر مجالس روضه باشن که ماها نخوایم حرمت نگه داریم؟!
خجالت میکشم این مطلب رو بگم؛ ولی چون مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی مثالش رو زده بودن میگم: کسائی که مکه مشرف شدن دیدن… مجالس قرآن خوانی وهابی هارو ببینید همه سرها پایین… سکوت… ! اونوقت مجلس قرآن خوانی ما شیعه ها چند درصد سکوت حاکمه؟! چند درصدمون رو صورت کلمات قرآن چنگ نمیندازیم و خاک نمیپاشیم؟!
حرف ما نیست؛ سفارش قرآنه:
وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺍ ﺩﻫﻴﺪ ﻭ ﺳﻜﻮﺕ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺭﺣﻤﺖ ﺷﻮﻳﺪ . سوره مبارکه اعراف(٢٠٤)
آخر جلسه حاج آقا پیشنهاد خوبی داد: «گفت هیأت امنای محترم مسجد! بیرون مسجد تو حیاط یه خیمه بزنید تا کسانی که میخوان صحبت کنن برن اونجا ثوابش رو ببرن! خیمه چانه زنان!»

جالب اینجاست که خودشونم خنده شون میگیره…

پی نوشت:

به احترام مادر سادات که عزادار هستن این روزها تو مجالس روضه حرمت نگه داریم

باورش سخته!

ولی چکار کنم که سندش منتهی الآمال هست و صحیح…

ابواسحاق عمرو همدانی رو میگم… نوشتن از تابعینی بود که چهل ساااااااااال نماز صبحش رو با وضوی نماز عشاء به جا میاورد!

(یعنی چهل سال کم خوردن و نخوابیدن و در کل، حذف لذت های حلال.ٔ)

هر شب یه ختم قرآن میکرد!

(یعنی داشتن طی اللسان)

مورد اعتماد امام سجاد علیه السلام… اهل حدیث… عابدترین مرد زمان خودش!

بعضی کارها و اعمال نیک مقدسین رو که آدم میخونه انقدر با اعمال خودمون فاصله داره که واقعا باورش سخته… برا ماها بیشتر شبیه شوخیِ!

این خواهرزاده، دائی داره مفسر، پرهیزگار، قاری مسجد جامع کوفه و… به نام بُریر!

بُریر بن خُضیر هَمدانیّ کوفی…

آدم نمیدونه دائی رو فخر خواهرزاده بدونه یا خواهرزاده رو فخر دائی!

تو کتب تاریخی و روایی نوشتن که بُریر از بزرگان و شرافتمندان قبیله هَمدان و ساکن کوفه بوده…

اما..

تمام خصلت ها و شرافت هایی که اشاره کردیم به کنار…

بُریر، یکی از لبیک گویان به امام حسین علیه السلام هست… شهید واقعه عاشورا!

بازم جاداره بگم که:

واقعا حلال زاده به دائیش میره!