دو جانباز و رزمنده در کربلا!
یکی، از روزی که به دنیا آمد، با اخلاص تمام عیار، قلب پاک خود را با ولایت پیوند زد و با همهی وجود مطیع امام زمان خویش گشت و در همین راه هم قطعه قطعه شد!
رزمنده ی سپاه امیرالمؤمنین و امام حسن علیهماالسلام چنان خوش درخشید که وقتی علمدار سپاه حسین علیه السلام گردید، با همان اخلاص و صفای باطن، باز هم مطیع محض امام خویش بود و در برابر دشمنان امامش، چون شیر بیشه، یعنی عبّاس!
در راه سیدالشهدا آنچنان جانبازی از خود نشان داد که کمر امامش از غم او شکست!
السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمومنین و الحسن و الحسین علیهم السلام…
جانباز و رزمندهی دیگری هم در کربلا حضور داشت…
جانباز سپاه امیرالمؤمنین و امامت بود؛ ولی مطیع ولایت هرگز!
سراسر وجودش مملو از هوای نفس، خباثت، ریا، خودخواهی، دنیاطلبی و…
رذائلِ درونِ قلبِ سیاهش، زمان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام هنوز نمایان نگشته بود …
بعد سالها، این لحظه، زمان آشکار شدن خباثت جانباز سپاه علی بود: والشمرُ جالسٌ علی صدره!
نویسنده: سیدمحمدصادق میرقیصری
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو]
با سلام و احترام جالب بود. اگر امکان دارد به وبلاگ من هم نگاهی بیندازید انتقاد و پیشنهاد بفرماید. با تشکر التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...