ما همسرانِ طلاب...
ما همسرانِ طلاب…
خدمت برخی حضرات چند خط عریضه برخط کرده ایم:
ألا یا اهل الدقة و النظر! بفرمائید خدمت برخی از ایشان، که در تابستان هم رنگِ عبای رهبر بر تن کردن و در زمستان شال گردن همانند ایشان به دور گردن انداختن ایشان را شبیه رهبر نخواهد کرد! بفرمائید به ایشان که عکس دست و انگشتر عقیق انداختن و حک کردن مُهر حضرت فلان بن فلان گوشه ی تصویر، حتـی یک قدم آنها را به مرام رهبری نخواهد رساند! شبیهِ آقـا شدن تقوا میطلبد و اخلاص!
تجربه ی تاریخ نشان داده جاری کردن قاعده ی یکی به نعل زدن و یکی به میخ کوبیدن برای حفظ مقام و جایگاه در جامعه، و نادیده گرفتن حق مظلومین در برابر ظالم، تاوان سنگینِ دنیوی دارد؛ اُخروی که جای خود!
قاعده ی لاضرر و لاضرار را در قضاوت ها دخیل کنیم تا ایمانِ اسلاممان پایدار بماند!
برخی عملکردهای حضرات، ساکت تر از بیع معاطات است! سکوت میکنند تا اقبال عمومی شان ترک نخورد و خدشه دار نشود! بفرمائید برای متنبه شدن اطرافیان، لسان مبارک گشوده، به احترام قرائت این همه قرآن، فرقان شوند و آشکارا حق را از باطل تفکیک نمایند!
بدونِ بزرگ نمائی چند بندی هم از کوچکیِ مقام و منصبمان عرض کنیم:
ما زنانِ طلاب که سری در سـرها نداریم و همسرانمان به غیر از کتاب و سجاده به جایی وصل نیستند، مصداق این روایتیم که معصوم فرمود: بترسید از ظلم در حق کسی که جز خدا پناهی ندارد!
حضرات مسئولینِ بی اعتنا به وضع طلاب! الله الله بترسید از نادیده گرفتن این ظلم ها!
این چند خط را عرضه داشتیم نه از برای اینکه سهم خواهی از گوشه ی دنیایِ دون داشته باشیم! بی تعارف، همان زمان که عقد بسته ی یک طلبه گشتیم، دلبستگی از مادیات را سه طلاقه کردیم! ما را صاحبی اسـت که یک عالَم، به برکت نگین انگشتر عقیق دست مبارکش رزق می خورند!
قبل از اینکه یقین به درستی انتخابمان پیدا کنیم، یقین به کثیرالرماد بودن و کَرَم صاحب این خوان و سفره ی طالبانِ قال باقرها و قال صادق ها داشتیم!
ما روایات «بر گردن خداست رزق طالب علم» را موثقه می دانیم!
ما از صدقات جمع آوری شده در مساجد بیزاریم! ما از صاحبان این تصدقات که با جسارت تمام به همسرانمان می گویند: «ما پول منبرت را می دهیم! باید مطابق میل ما خطابه برانی» بیزاریم!
از آن دسته مسئولینِ تبلیغ که کلام معطر مقام معظم رهبری را به سُخره می گیرند و جُرم طلبه را آتش به اختیار بودن می نامند بیزاریم!
دنیا گذراست؛ می گذرد… اما غیرت دینی نمی گذارد از حق جسارت های به منبر و روحانی و مسجد بگذریم!
تهمت های برخی عوام که از سر ندانستن و تبلیغات مسموم ماهواره ای نثار طلاب می شود را می توان نادیده گرفت؛ چه می شود کرد جاهلی است قاصر! اما آنکه دین بیش از پوسته ی ظاهرش نفوذ نکرده و عُجب امانش را بریده، عالِم مقصر می نامیمش! آنکه موهای سپیدش تاب اقتدا به جوانی در لباس روحانیت را ندارد!
آن عده ی قلیل که علی الظاهر سنگ ولائی بودن بر سینه میکوبند و با عملکردشان تارهای سست و ضعیف ایمانشان را می درند! فتوای رهبر نیز اگر خلاف میلشان باشد می شود روایتِ مطرود!
تریبون های حضرات مسئول خود گواهند که چه اعتراضات و توبیخاتی نثار برخی رجال دولتی می شود که الحق و الانصاف درست است و بجا! اما چه می شود که در پایِ عمل، پایِ اعمالِ حضرات می لنگد؟! رعایت انصاف مراعات نمی گردد!!! جوان مؤمن انقلابی را زیر پایِ قدرت خود له کردن، آرام و بی صدا چه لذتی دارد برای برخی آقایان!!
حتـی در زیر لوا و پرچم عبا و قبا نیز، شایسته سالاری ام آرزوست… .
طلابی را که دنیایشان را به تهدید و تطمیع نمیفروشند خانه نشین کردن، سبقه ای دیرینه دارد! قبل از انقلاب در زمان طاغوت برخی طلاب را از منابر به زیر میکشیدند؛ اما در حکومت اسلامی آنهم پس از گذشت 40 سال، مانع منبر رفتن طلاب شدن توسط عده ای اندک که خود را صاحب مسجد و منبر و مملکت می دانند ننگی است ابدی! و سکوت و اهمال مسئولینِ ذی ربط گناهی است که در آخرت - جائی که هیـچ توجیه و عذرخواهی ای پذیرفته نیست - باید بدان جواب دهند!
هر چه باشد تمام این معارف را در پای منابر حضرات آموخته ایم!
حضرات، آقایان، رجالِ مسئول! دنیا گذراست! قطعا می گذرد! اما ما نمی گذریم!
حرف آخر: ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود!
نظر از: ... [عضو]
سلام کجایید؟ انگار به قول خودتون خیلی تحت فشار هستید
آره یه مدتیه خیلی سرم شلوغه
هم کارهای حوزه هم درگیری های تبلیغی
تو کوثرنتم یکم کار خواستن بیشتر اونجا بودم
نظر از: ... [عضو]
سلام متنت فوق العاده
این حرف های حق
و حلاوت بیشتری می بخشید دفاع از یار
عکست هم بی نظیر
سلام خواهرجونم
خوبی
ممنونم از حضورتون
خدا حفظت کنه
فرم در حال بارگذاری ...