چند دقیقه به شروع کلاس مونده؛ تو موندی و یه خیابون شلوغ پُر ترافیک… یعنی دیگه اونقدرا وقت نداری تاکسی رو برانداز کنی توش کی هست کی نیست؛ خب مثل اینکه امروز شانس باهاته! یه تاکسی میاد پشتش فقط یه خانم نشسته؛ ایول خداجون! نشستن همانا و پر کشیدن شانس… بیشتر »
کلید واژه: "امام خمینی"
قدم بر میدارم و عبور میکنم از لابلای انبوهی از عزادارن چادر مشکی به سر تا دمِ درِ آشپزخانه مسجد چشمم می افتد به سمت استکان های جورواجور در صف انتظار شسته شدن! که لب تر کرده اند! و داغی سوزان بر لبهای حسین حسین گوی اهالی مسجد گذارده اند… یاد عطش… بیشتر »