از پیرزنی سالخورده تا کودکی خُردسال! همه را گِرد خود آورده ای! نوزادی که نمی تواند راه برود و آغوش مادر گهواره ی اوست؛ و پیرزن مُسنی که سرش به زمین نزدیک شده از فرط خمیدگی! در هیاهوی زائران، از هر دلی زمزمه ای بلند است: مُرغ دلم راهیِ قُم می شود…… بیشتر »
کلید واژه: "انارستان"
آرام آرام راه می روند؛ بعضی با عصا و کیفی کوچک در دست! اکثرا در حال فکر کردن هستن! با هر قدم، هزاران خاطره را می توانی در ذهنشان، زیر موهایی به سپیدی برف مرور کنی! پیرزن های شهر من قابل احترامند! هر چند که هم لباس من نباشند؛ مانتویی بلند و لَچَکی کوچک… بیشتر »
روز تاجگذاری حضرت عشق مبارک… چنین روزی عمامه ی ولایت بر سر کردند؛ شدند منجی آخرالزمان! نجات گر بشریت! بعضی دوستان میگفتن از لفظ تاجگذاری استفاده نکنید؛ در شأن حضرت نیست و مال پادشاهان و سلاطین و… امثالهم هست! اما تو روایات هم نگاه کردم، به… بیشتر »
“هزار” دانه یاقوت! در بهای تو “صد” کم است! و حتی یاقوت نامیدن دانه هایت، لطافت را از آن خواهد ربود، و یا حتی خواهد زدود… قدر تو را باران می داند؛ قطراتش! خودم دیده ام… خودم دیده ام خنده ات را، قهقه هایت را…… بیشتر »
مأمون مادر! حضرت حاضر! اینکه چرا الگوی خود را دختر رسول خدا خواندی شاید این روزها جواب گوی سؤالمان باشد … روزهایی که رد پای همسر علی (علیه السلام)بر در خانه انصار و مهاجر بر زمین مانده ، همچو کلام و درخواستش مِن بابت ولایت مولای جوان غدیر ! این… بیشتر »