نقاره ها حرف می زنند!
نقاره ها که در صحن آئینه ی کریمه به صدا در می آیند، تو گوئی که اعلام می کنند برادر به دیدار خواهر آمده است!
برای این خاندان، دختر جایگاه ویژه ای دارد؛ سراسر خیر است و برکت! تاکید جدشان رسول الله است تکریم دختران!
بوی مشهد در صحن و سرای قم می پیچد!
بی اختیار با اولین ضربه ی نقاره خانه، دست جلوتر از زبان برای عرض “السلام علیک یا علی بن موسی الرضا” خیز بر می دارد…
آمده ایم که در شب عید غدیر محضر مخدره ترین سیده ی شهر، عرض تبریک داشته باشیم و فخرالسادات خطابشان کنیم… و البته که ته کیسه ای از دست دختر موسی بن جعفر من باب تبرک طلب کنیم!
نقاره ها حرف می زنند… یا رضا رضایشان تمام فضا را پر کرده! اصلا از جنس روضه است که اشک در می آورد؛ سَرِ درددل را باز می کند؛ گره های کور را شفا می دهد و بینا می کند… .
نقاره ها حرف می زنند…
جای دوستان خالی، شب عید غدیر، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، نقاره زنی
ایام، ایام آقائی امیرالمومنین است…
“علی” سرور جن و انس گشته است. عِطر عدالت حکومت وصی جوان رسول خدا شامه ها را می نوازد…
حتی خُرفه های حیاطِ سادات، که به عشق حضرت زهرا کاشته شده اند، در ایام ولایت علی بن ابیطالب گُل از گُلشان شکفته است! سلام الله علیهم اجمعین…
مؤمنین سرمست از داشتن مولائی چو او به علوی بودنشان مباهات می کنند!
زین پس هر که رسول خدا مولای او بود، ” فهذا علیٌ مولا” روزی اش گشته است.
هنیئاً بکم یا اهل العالم،عطای چُنین آقائی… هنیئاً بکم.
دومین روز جشن غدیر خم مبارک…
بعد از حسین بن علی روحی له الفداء، جنگ هایشان نرم گشت… خون ثارالله در رگ ارواح خفته ی مردم شریان یافته بود…
شاعر، تاریخ اسلام خوان بود که گفت: این حسین کیست که عالم همـه دیوانه ی اوست… کلامش دقیق است و ابیاتش وثاقت روایات را دارد…
زهرِ خاموش را جایگزین شمشیر پرهیاهیو کردند؛ اهل بیت عصمت و طهارت را مظلومانه با زهر مسموم می کردند و با وقاحت تمام، پس از شهادت، بدن مبارک را نشان مردم می دادند تا بگویند ما دستمان به خون فرزندان پیامبر آغشته نیست!
برای از بین بردن جایگاه امامت در بین مردم، مجلس شراب میگرفتند و ایشان را به اجبار دعوت میکردند. برای زائل کردن مقام معنوی حضرات، رقاصه و بدکاره در زندان می گماردند. برای زیر سوال بردن مقام علمیِ فرزندان آل الله، محفل پرسش و پاسخ علمی راه می انداختند! هر چه خباثت در چنته شان بود به رو می کردند؛ اما خدا زیر و رویشان می کرد! آخر نیرنگ ها ختم به خیری از آیات قرآن میگشت: و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین…
گماشته هایی داشتند از جنس باعیارترین جاهلان و حرمت شکنان! بازگو کردن جسارت هاشان العیاذبالله میطلبد!
الف نام مبارک حضرت باقر علیه السلام را در کنار حرمتشان می شکستند و اینگونه خطابشان می کردند که : أنت …
ألا لعنت الله علی القوم الظالمین…
به امام صادق علیه السلام که می رسیدند، به مقدس ترین شارع عصرشان، یهودی وار ایرادات بنی اسرائیلی میگرفتند!:
پسر رسول خدا! در فلان مساله اسراف میکنید!
فرزند رسول خدا! چرا نشسته ای برای نجات اسلام قیام نمیکنی!
پسر رسول خدا! چرا لباس زیبا و لطیف بر تن کرده ای! اجداد شما چنین بودند و چنان!
فرزند رسول خدا…
و این جسارت ها نسبت به مقام ملکوتی مردان خدا از پیامبران گذشته بوده تا امامان! و البته که حضرت ختمی مرتبت فرمود : «ما أوذی نبیٌّ مثلَما أوذیتُ.»
اما چرخه ی ظالم و ظلمش، مظلوم و ستمدیده گی، همچنان پابرجاسـت! و در این بین، آنان که بر منصب سکوت خوش نشسته اند نیز همچنان جایگاه ویژه خود را پابرجا نگاه داشته اند!
اگر امام محمدباقر علیه السلام، در خردسالی کربلا به چشم دید و پدر و امامش را در مقابلش فجیعانه شهید کردند، تنها نه از سر خباثت خبیثان بود؛ سکوت و بیطرفیِ سجاده نشینان و تسبیح به دستان زمان نیز در بریده شدن سر مبارک امام زمانشان تاثیر مستقیم داشت!
تاریخ تکرار می شود!
و امروز نیز اگر ظلمی به علما و منسوبین دین می شود - از شیخ زکزاکی ها گرفته تا یک طلبه و روحانی ساده در کنج مسجدی - و جسارت هایی بی پاسخ می ماند؛ قطعا و یقینا بدانیم که یک عده ظاهرالصلاح و مقدس نمایان، یا در خانه خفته اند و یا در پای سجاده مشغول نیایشند و گوش هایشان با پرده های غفلت کر گشته!!! همچنان که امیرالمومنین در خانه نشسته بود و مساجد مدینه، به امامت امویان مملو از نمازگزار! چرا که سیاست خنثی بودن و کاری به کار ظالم نداشتن، در ظاهر دنیایشان را تکانی نمیداد، حساب و کتاب آخرت هم که فعل الحال نسیه است!
در هر دوره ای، عده ای از همین افراد، با متهم کردن و نسبت دادن تندروی و یا در پاره ای موارد کندروی به اهل بیت عصمت علیهم السلام، کم کاری های خود را توجیه نموده و به نحواحسن، نَفْس لوامه را سرکوب کرده تا از عذاب وجدانِ شانه هایی که خالی کرده اند رهایی یابند!
حکام دیروز و مسئولین امروز نیز با جملات گهرباری چون : « هر صحبتی و کلامی تاوانی دارد! آنچه دیگران را ناخوش است نباید به زبان برانی؛ ولو حرف حق باشد و حقیقتی از دین!» خود را خلاص نموده و رفع تکلیف می شوند!
اما سرآخر، سوزِ نِشترهای اغیار را مرهم است این بند از آیات الهی:
قال تعالى فی کتابه الکریم: (إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ ) [الحجر: 95]
پی نوشت:
اگر مردم و در رأس آنها خواص سکوت نمی کردند و از حزب خدا حمایت و پیروی می کردند، تاریخ شاهد غربت، خانه نشینی، آزار و اذیت، و شهادت اهل بیت علیهم السلام نبود.
شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت…
ما همسرانِ طلاب…
خدمت برخی حضرات چند خط عریضه برخط کرده ایم:
ألا یا اهل الدقة و النظر! بفرمائید خدمت برخی از ایشان، که در تابستان هم رنگِ عبای رهبر بر تن کردن و در زمستان شال گردن همانند ایشان به دور گردن انداختن ایشان را شبیه رهبر نخواهد کرد! بفرمائید به ایشان که عکس دست و انگشتر عقیق انداختن و حک کردن مُهر حضرت فلان بن فلان گوشه ی تصویر، حتـی یک قدم آنها را به مرام رهبری نخواهد رساند! شبیهِ آقـا شدن تقوا میطلبد و اخلاص!
تجربه ی تاریخ نشان داده جاری کردن قاعده ی یکی به نعل زدن و یکی به میخ کوبیدن برای حفظ مقام و جایگاه در جامعه، و نادیده گرفتن حق مظلومین در برابر ظالم، تاوان سنگینِ دنیوی دارد؛ اُخروی که جای خود!
قاعده ی لاضرر و لاضرار را در قضاوت ها دخیل کنیم تا ایمانِ اسلاممان پایدار بماند!
برخی عملکردهای حضرات، ساکت تر از بیع معاطات است! سکوت میکنند تا اقبال عمومی شان ترک نخورد و خدشه دار نشود! بفرمائید برای متنبه شدن اطرافیان، لسان مبارک گشوده، به احترام قرائت این همه قرآن، فرقان شوند و آشکارا حق را از باطل تفکیک نمایند!
بدونِ بزرگ نمائی چند بندی هم از کوچکیِ مقام و منصبمان عرض کنیم:
ما زنانِ طلاب که سری در سـرها نداریم و همسرانمان به غیر از کتاب و سجاده به جایی وصل نیستند، مصداق این روایتیم که معصوم فرمود: بترسید از ظلم در حق کسی که جز خدا پناهی ندارد!
حضرات مسئولینِ بی اعتنا به وضع طلاب! الله الله بترسید از نادیده گرفتن این ظلم ها!
این چند خط را عرضه داشتیم نه از برای اینکه سهم خواهی از گوشه ی دنیایِ دون داشته باشیم! بی تعارف، همان زمان که عقد بسته ی یک طلبه گشتیم، دلبستگی از مادیات را سه طلاقه کردیم! ما را صاحبی اسـت که یک عالَم، به برکت نگین انگشتر عقیق دست مبارکش رزق می خورند!
قبل از اینکه یقین به درستی انتخابمان پیدا کنیم، یقین به کثیرالرماد بودن و کَرَم صاحب این خوان و سفره ی طالبانِ قال باقرها و قال صادق ها داشتیم!
ما روایات «بر گردن خداست رزق طالب علم» را موثقه می دانیم!
ما از صدقات جمع آوری شده در مساجد بیزاریم! ما از صاحبان این تصدقات که با جسارت تمام به همسرانمان می گویند: «ما پول منبرت را می دهیم! باید مطابق میل ما خطابه برانی» بیزاریم!
از آن دسته مسئولینِ تبلیغ که کلام معطر مقام معظم رهبری را به سُخره می گیرند و جُرم طلبه را آتش به اختیار بودن می نامند بیزاریم!
دنیا گذراست؛ می گذرد… اما غیرت دینی نمی گذارد از حق جسارت های به منبر و روحانی و مسجد بگذریم!
تهمت های برخی عوام که از سر ندانستن و تبلیغات مسموم ماهواره ای نثار طلاب می شود را می توان نادیده گرفت؛ چه می شود کرد جاهلی است قاصر! اما آنکه دین بیش از پوسته ی ظاهرش نفوذ نکرده و عُجب امانش را بریده، عالِم مقصر می نامیمش! آنکه موهای سپیدش تاب اقتدا به جوانی در لباس روحانیت را ندارد!
آن عده ی قلیل که علی الظاهر سنگ ولائی بودن بر سینه میکوبند و با عملکردشان تارهای سست و ضعیف ایمانشان را می درند! فتوای رهبر نیز اگر خلاف میلشان باشد می شود روایتِ مطرود!
تریبون های حضرات مسئول خود گواهند که چه اعتراضات و توبیخاتی نثار برخی رجال دولتی می شود که الحق و الانصاف درست است و بجا! اما چه می شود که در پایِ عمل، پایِ اعمالِ حضرات می لنگد؟! رعایت انصاف مراعات نمی گردد!!! جوان مؤمن انقلابی را زیر پایِ قدرت خود له کردن، آرام و بی صدا چه لذتی دارد برای برخی آقایان!!
حتـی در زیر لوا و پرچم عبا و قبا نیز، شایسته سالاری ام آرزوست… .
طلابی را که دنیایشان را به تهدید و تطمیع نمیفروشند خانه نشین کردن، سبقه ای دیرینه دارد! قبل از انقلاب در زمان طاغوت برخی طلاب را از منابر به زیر میکشیدند؛ اما در حکومت اسلامی آنهم پس از گذشت 40 سال، مانع منبر رفتن طلاب شدن توسط عده ای اندک که خود را صاحب مسجد و منبر و مملکت می دانند ننگی است ابدی! و سکوت و اهمال مسئولینِ ذی ربط گناهی است که در آخرت - جائی که هیـچ توجیه و عذرخواهی ای پذیرفته نیست - باید بدان جواب دهند!
هر چه باشد تمام این معارف را در پای منابر حضرات آموخته ایم!
حضرات، آقایان، رجالِ مسئول! دنیا گذراست! قطعا می گذرد! اما ما نمی گذریم!
حرف آخر: ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود!
دخـترانِ آفتاب! تک پـسر، امپراطوریِ جنـون! ? ?
باور کنید؛ دیدم که میگم!
با تک پسرا ازدواج نکنین?
#هایکوکتاب
#عکس_نوشته_تولیدی
#به_قلم_خودم