” هی الاوّل : رفقا امروز چی میل دارن براشون بار بذارم ته بگیره ؟!
هی الثّانی : جان من خِلالیش نکن ، نگینی ریزش کن متنوع بشه! دیروز خلالی خوردیم … دست خانم مرغه هم درد نکنه ولی امروز تخم مرغو فاکتور بگیر… یاد نطفه نپخته دیروز می افتم حالم بد میشه !
هی الثالث : ایشششششش … “.
قصه پر غصه ” امروز نوبت آشپزی کیه ؟ ” سریال دنباله داری است که نسل به نسل بین جویندگان علم ، پخش شده و همچنان ادامه دارد ! البته متاسفانه آن دسته ازطلاب و دانشجویان بیچاره ای که خود مجبورند وعده های غذاییشان را بار بگذارند، به دلیل کمبود وقت و امتحان و پاره ای هم نداشتن حوصله، سراغ غذاهایی می روند که در وحله اول سریع آماده شود و ثانیاً در هزینه هم پا درازتر از گلیمِ جیب نشود ! اما آمار نشان داده، بین نامطلوبی مواد غذایی مصرفی و بیماری هایی که سال های سال ساکن ساختمان بدن می شود رابطه مستقیمی برقرار است .
خوابگاه هایی هم که سرویس غذا بر عهده خودشان است دیگر هیچ - نورٌ علی نور - آنقدر کیفیت ، پایین و نامطلوب است که بندگان خدا بر سر دو راهی بد و بدتر ایستاده لاجرم مجبورند بد را انتخاب می کنند !
به هر حال مسؤلین عزیز ، اگر گذر چشم مبارک و گوش گرانقدرشان به درد دل این عبد مسکینِ مستکینِ . حقیرِ … افتاد ، کمی قلب مبارکترشان بزند تا بلکه ان شاءالله انقلابی در تغذیه خوابگاه ها صورت بگیرد ! جای دوری نمی رود، باور کنید !
الغرض، سنگ خود را به سینه نمی زنیم؛ هرچه گفتیم از سر سوختن سرِ دل است؛ و الّا جای دوستان خالی، ما که تا دیروز سر سفره گلدار و مفت خانه پدری می نشستیم و زحمتمان تنها در خوردن خلاصه می شد! امروزه هم دیگ و قابلمه و یخچال خانه در اختیار خودمان است!
سر آخر اگر هم نتوانستند برای کسانیکه - خوب یا بد – در هر صورت عنوان سربازی حضرت بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به دوش می کشند سنگی جا
به جا کنند، یک کلام کاری کنند، قول دهند برای همدردی هم که شده هر وقت – به قول بچه غیرتی هایِ مذهبی – “منزل “برایشان سیبِ زمینی سرخ کرد ، به یاد آنها افتاده و به ” منزل ” بگویند : دفعه بعد نگینی ریزش کن متنوع بشه !
باشد که به لطف خدا و همت مسؤلین - که منتظر همّت مردانه شان هستیم - سفره هایتان پر نور باد ان شاءالله