هشتم در گرو نُه شده! بطلب!
مولا! می بینم که این روزها همه از ضمانت شما در حق آهو سخن می گویند و کمتر کسی حواسش به وفای او و برگشتنش است… اینکه شما را خجل نکرد و ریشی را که گرو گذاردید برباد نداد !
شما ضمانت می کنید و در مقابلِ مُشت مُشت قنوت مان ، قواره قواره حواله حاجت روایی به دستمان می رسد؛ امّا گاهی اوقات یادمان می رود که سند ثامن الایمه ایتان را در عرش گرو گذارده اید و از آن طرف می رویم حاجی حاجی مکّه ! ، راستش میزان وفای برخی آدمیزادگان را باید از سازنده شان پرس و جو کرد … خدا ما را خوب شناخته است که در کلامش َمثَل کشتی نشینان و طوفان و دعا و ناله و بی خیالی و آرامش بعد طوفان را آورده است ! . اگر یک پَر از وفای کبوترهایت در ما بود که دیگر سر سفره ات دانه برنمی چیدیم و تخم طلا را برای همسایه نمی گذاردیم ! هرچند که شما آراسته به صفات الهی هستید ، همان خدایی که غنی است و حمید ، و ما فقیرانی هستیم که زمین داشته هایمان کویریست و آسمانمان بی مائده و محتاج به دعای باران شما .
کاش برایمان معرفتی طلب کنید که تنها وقتی هشتمان گرو نُهمان شد نگوییم : السلام علیک یا غریب الغربا ! ؛ از این دست کاش ها بسیار است ، چرا که زیارت با معرفت کم است مولا … کاش مِن بعد ، عروسی هایمان هم ، علوی و رضوی می شدند و شیطان کلاه شرعی سرمان نمی گذاشت و نمی گفتیم : عیب ندارد یک شب است … آهنگِ خالیست ! و سر آخر ، از آنطرفِ پردهِ کُلفتِ غفلت ، یادمان میرفت هنرمندی بعضی ها را که با آهنگ خالی هم می توانند مجلس را گرم کنند … کاش مجالسمان ” ورود برای عموم آزاد ” می گشت ؛ حتّی برای آنهایی که چند سالیست پا در مجالس خویشانشان نگذارده اند … حتّی خواهر … حتّی برادر ، چرا که شنیده بودند حرام بودن اختلاط زن و مرد را … چون می دانستند حُرمت غنا و آوازه خوانی را… .
البتّه مولاجان ، شیعیانی هم هستند که دلشان در گرو فرزند غریبتان مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است ، انار صبح جمعه شان قضا نمی شود تا چه رسد به ندبه شان … نه ، آنقدر بی معرفت نیستند که تازه سر ظهر ضجه بزنند : أین الحسن و أین الحسین(علیهم السلام)… ، امّا با همه این اوصاف باز نباید از دست شرّ شیطان غافل شد که در طرفه العینی غفلت ، مؤمن را تنزّل می دهد به مسلم ، و مسلم را می کند منافق و کافر ! ، آری با وضو بودن از دم گهواره نیکوست ؛ امّا باید دید دم گور ، ربّ و کتاب و اماممان کیست ! .
بگذریم از این حرف ها تا نگویند دائم الاعتراضند! اجازه دهید کمی از بی ابری آسمان دل برخی زائران با صفایتان بگویم که درد دلهایشان هم شنیدنیست : یکی می گوید : سلام آقا جان ، امروز حال شما خوب است ! ؛ آن یکی با زبان آذری عرضه می دارد : یا امام رضا من دردی کشیده ام که شما نکشیده ای ؛ اگر هم بگویی ( العیاذبالله) دروغ است ، یا امام رضا من مستأجری کشیده ام و شما نکشیده ای ! ؛ کناری اش به نظر ، حاجتش خیلی سنگین است ! طوری که به ضریح چسبیده و کنج آن را حق کسی نمی داند جز خودش ؛ آن یکی هم جوان است ؛ از آن دم بختی ها ، از همان هایی که خسته شده اند از بس مورد تفقد و عنایت پیرزن های در و همسایه قرار گرفته اند که : ” الهی عروس بشی مادر ، خدا بهت پسر بده ! ” ؛ آخری پسربچه 5 - 6 ساله ای است که به محض دیدن ضریحتان ایستاده و با صداقت تمام دنبال شما می گردد ، می گوید : ” پس امام رضا کجاست ؟! ” … سر آخر هم سفارش عمه اش را که التماس دعای عاقبت بخیری از او کرده بود به شما عرضه می کند که : ” یا امام رضا ! دعا کن عمه فاطی آدم بشه ! ” … .
ای کاش و حسرت آخرم مولاجان : کاش صداقت بچه گی هایمان با بزرگ تر شدنمان اینقدر کوچک نمی شد … مولا ، ای کاش ! … .
نظر از: سیدمحمدصادق [بازدید کننده]
سلام
قول دادم میبرمت بانو
ان شاءالله بزودی
سپاسگذارم
سپاس فراوان!
نظر از: سیده [بازدید کننده]
سلام
دلم میخواد یه سفر همگی بریم زیارت مشهد
ان شاءالله
ما که از خدامونه
آقا اذن بده ما با سر میاییم
نظر از: ساناز سجادی [عضو]
یادش بخیر سفر دوتایی به مشهدمون
خیلی باصفا بود
آره واقعا یادش بخیر
خیلی سفر باحالی بود
نظر از: سایه [عضو]
دل من گم شده گر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
واگر ازتپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا
ازرضاخواسته بودم شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتندمحال است ولی
دلخوشم من به محالات رضا…
به به چه زیبا
واقعا هوایی کردی مارو
فرم در حال بارگذاری ...