اوّل کلام بگم که عذر میخوام خدا! باور کن دست خودم نبود! هر بار که با جماعت، رکوع می رفتیم پاهای خانم صف جلویی که از زیر چادرش پیدا بود میومد صاف جلوی چشامو دلم میخواست زودتر، بعد نماز بهش بگم تا دیگه نمازش اشکال پیدا نکنه!.
.
.
-"قبول باشه ان شاءالله حاج خانم…
+-قبول حق، از شمام قبول باشه…
-عذر میخوام، یه عرض کوچیک داشتم خدمتتون؛ البته میدونم که ماشالاه خودتون بهتر میدونین و احیاناً متوجه نبودین؛ امّا از اون جا که من صف پشتی بودم متوجه شدم… راستش چون پیرهن و جورابتون یکم کوتاهه موقع رکوع پاتون از زیر چادر مشخص میشه.
+-خب چی میشه؟! مگه اشکال داره؟!
-!!!… خب بله دیگه!!!… سر نماز باید پا پوشیده باشه؛ تازه جوراب نازکم کفایت نمی کنه!!!
+-فکر نمیکنما!!! حالا برا احتیاط از مادرشوهرمم می پرسم؛ خودش مجلس داااره؛ بقیه ازش احکام می پرسن!
-حاج خانم من مطمئنم حکمش همینه؛ اصلاً من خودم طلبه ام، شک ندارم رو مسئله"!
بعد نماز، دم در خروجی دنبال کفشم بودم که زمزمه دو تا خانم به گوشم خورد:
-"خانم جون! اشکال داره سر نماز این قسمت پا مشخص بشه؟!
-نه مادر، “بهتره” که پوشیده بشه؛ و الّا لازم نیس"…!!!
کرسی دین، منبر رسول خدا، تکیه گاه علمای بلندآوازه، جایی نیست که با شانه خالی کردن طلبه ها بخواهد به دست برخی به اصطلاح خانم جلسه ای ها بیافتد که بعضاً علم اجمالی و اندک خود را از پای این منبر و آن منبر کسب کرده اند و یا بدتر از آن فقط چندو چون یک یا چند مسأله، گذرا به گوششان خورده است!
بدون شک، شما هم با این قبیل افراد مواجه شده اید و از احکام “من درآوردیشان” کسب فیض نموده اید!!!
لجاجت و پافشاری بر کلام و باور نادرستشان یک سر دیگر قضیه است!؛ آنجا که فرد آگاهی در پای منبرشان پیدا می شود و غیرت دینی و عقل منطقی اش دست به دست هم داده، در قالب اعتراضِ محترمانه مطرح می شود!
به هر حال این دکان داران جاهل که دوستی و رفاقتشان برای دین دردسر است و به نوعی بدعت، همچنان در حال ادامه دادن روند نادرست خود هستند و اکثراً با در دست گرفتن میکروفون و چند مدح و نغمه، آنطور که خود می پسندند محفل را گرم می کنند و کمتر به این مسأله توجّهی دارند که در آپارتمان های امروزی که صدای سرفه همسایه کناری، به راحتی شنیده می شود ممکن است صدای دلربای ایشان- به لطف میکروفون- کل ساختمان را به فیض برساند!
… و این میان ما جماعت طلاب می مانیم و امام زمان و نگاه پُر از معنیاش!!!
آیا نگاه مولا چیزی به غیر این است که طلبه ما! گوشه گوشه دین در این نمناکی هوای دنیازده در حال پوسیدن است!… کجایی؟! مگر اهل، نیستی که نااهلان برجای تو تکیه کرده اند؟!… طلاب ما کجایید؟!… .
دوستانِ “مبلغه به اصطلاح منبری ما"، به دل نگیرند که هر آنچه گفته شد در وهله اوّل اعتراض برخود بود و در مرتبه بعد درد دلی بود برای آن دسته پاکدلان مخلصی که نه قدمی برای منبر و خطابه دارند نه قلمی!… . خدای آسمان و خلیفه زمینش ما را ببخشند؛ هرچند که هنوز زیر بار دِین نعمت های بخشیده اش هستیم.
آخر کلام و گوشه ای از فتواهای خانم جلسه ای ها!:
خانم جلسه ای1: آرایش کردن برا خانما مستحبّه.
-یعنی چی حاج خانم، کی گفته؟! آرایش که اشکال داره!
خانم جلسه ای1: من که نباید تک تک مسائلو براتون باز کنم! منظورم آرایش برا همسر، تو خونست نه بیرون خونه! دیگه خود خانما باید اینارو از هم تفکیک کنن!.
(للعجبا!!! اومدیم یه آدم بی سواد پا منبر بود؛ اون بنده خدا اصلاً از کجا میدونه تفکیک چیه تا بخواد مسأله رو تحلیل کنه و از هم جدا کنه؛ پس در نظر گرفتن سطح سواد مخاطب کجا میره خانم جلسه ایِ عزیز؟!)
خانم جلسه ای2: خانما به آیه سجده دار رسیدیم؛ هرکس عذر شرعی داره لطفاً پاشه بره تو اطاق تا آیه سجده دارو نشنوه؛ گناه داره!
(از کرامات خانم جلسه ای ما این بود که مجتهده نشده از خود فتوای جدید صادر نمود!)
خانم جلسه ای 3:
خانما! دائی همسر محرمه… .
( خدا وکیلی برای این یه مورد دیگه حرفی ندارم بگم!!! فقط همینقد بگم که حرام آل محمّد( صلّی الله علیه و آله) حرامٌ إلی یوم القیامه… دائی همسر نامحرمه تا روز قیامت!